شفای پیوند انگشتان
شخصی انگشتان او زیر دستگاه ضربه می خورد.همان جا نیّت
می کندکه اگر انگشتان او خوب شود ودر عمل پیوند کامل
بگیرداولین چیزی که ساخت برای حضرت مهدی-عجل اللّه
تعالی فرجه الشریف-به مسجد جمکران بیاورد.
اکنون انگشتان اوپیوند خورده و خوب شده وبا همان اگشتان کار
می کند وبا دست خود گلدانی برنجی ساخته وبه عنوان هدیه به
مسجد مقدّس جمکران تحویل دفتر هدایا ونذورات کرده است.
کرامات المهدی (عج) التماس دعا
آب خوش گور
او بسیار به حج می رفت واز مسافرتها یش خاطرات شیرین داشت
می گفت: در یکی از سفر هایم یک روز از پیاده روی خسته شدم به سایه درختی رفتم تا لحظه ای استراحت کنم 0 خواب بر چشمانم غلبه کرد وقتی بیدار شدم که کاروان حاج رفته بود ومن تنها مانده بودم!!
نمی دانستم بکدامطرف بروم؟ وحشت سرا پایم را گرفته بود بیادم آمد از سید بن طاووس در کتاب امام نوشته بود که اگر کسی راه را گم کرد با صدای بلند صدا بزند یا ابا صالح(عج) پس به سمتی متوجه شدم وبا آواز بلند صدا می کردم یا ابا صالح (عج)0 "ومقصودم حضرت صاحب الامر (ع)بود"در این حال فریاد میکردم عربی رادیدم که سوار بر قافله ای است مانند مانند عربهای بدوی بمن فرمود از کاروان عقب مانده ای :گفتم آری
فرمودند در ردیف من سوار شو تا ترا بقافله برسانم من سوار شدم ساعتی نگذشت که به قافله رسیدم مرا پیا ده کرد و فرمود برو00000
گفتم :تشنگی مرا رنجور کرده دیدم از زین مرکب خود مشک آبی بیرون آورد ومرا سیراب کرد !بخدا سوگند که هرگز لذیذتر وگواراتر ازاز آن نیاشامیده ام! سپس به کاروان ملحق شدم و متوجه او شدم او را ندیدم در کاروان جستجو کردم وهرچه کوشش کردم دیگر او را ندیدم